پارت 6 سفر به میراکلس
برو ادامه♥️♥️♥️♥️
همچنان از زبان راوی گلتون
ولی کت از قبل یه نقشه داشت که می خواست خودش رو بارنگ سفید کنه و بشه کت بلس و به لیدی بگه اگه
بزاری موهاتو باز کنم آکومام رو بهت میدم و وقتی مثلا میخواد مو های لیدی رو باز کنه گوشواره های اونو در
بیاره (میدونم خیلی خیلی خیلی مسخره بود ولی چیزی به ذهنم نرسید)
کت هم این کار رو انجام میده که....
یه کم پایین تر
که شکست میخوره لیدی هم خوشحال و خندان به خونه بر می گرده که میبینه ماریا نشسته و داره حرص میخوره
از زبان مرینت
گفتم: چی شده ماریا عصبی به نظر میای
گفت: لایلا رو دیدم
گفتم :خب که چی البته حق داری اونو ببینی عصبانی بشی
گفت: تو که نمی دونی چی کار کرد
گفتم : اممم.......... نه
گفت: داشت.....
به جگد استون میگفت برای من یه آهنگ مخصوص بخون ( ضد حالی)
گفتم: حالا بی خیال آدرین بهم گفت قراره امروز بری خونشون
گفت: نه به من که چیزی..... دینگ دینگ(صدا در)... نگفت
رفتم درو باز کردم دیدم که آدرین گفت اومدم ماریا رو ببرم
گفتم :الام نگم ماریپا بیاد .. یعنی چیز .... الان میگم ماریا بیاد😓
ماریا اومد پایین و گفت بریم و خداحافظی کرد و با آدرین رفت
از زبان ماریا
رسیدیم خونه آدرین رفتیم تو گابریل اومد وکنار ناتالی وایستاد و گفت :سلام آدرین....... این بچه اینجا چه کار میکنه؟
قبل اینکه آدرین چیزی بگه گفتم: اولا سلام دوما من بچه نیستم ، سوما نزار دهنمو باز کنم و همه چیز رو بگم
گابریل همینطور نگاهم می کرد ههههههههه
وقتی داشتیم میرفتیم اتاق آدرین یه نگاهی به گابریل کردم که 100000 متر رفت زیر زمین
وقتی داخل اتاق شدیم پلگ روی میز نشسته بود و مثل همیشه منتظر کممبر بود
تمام
برای بعدی 3 نظر بدهید
بای