پارت 12 سفر به میراکلس

Nevada:) Nevada:) Nevada:) · 1399/09/26 11:15 · خواندن 2 دقیقه

اومدم با پارت دوازده ‌😆😆😆برووووووادااااااامهههههه ‌😎😎

اززبان کت 

لیدی گفت: ام...فکر کنم ..........فکر کنم باشه برای فردا بهتره الان باید برم خداحافظ

گفتم:باشه پس..... خداحافظ

رفتم خونه و مثل همیشه از پنجره رفتم تو که دیدم بابا و مامان دارن اینجوری نگاهم میکنن

گفتم: .س.... سلام وااااااااا چرا اینجوری نگاه میکنین

بابا با عصبانیت گفت: آخه از پنجره.....هاااااان از پنجره؟؟؟؟؟؟

گفتم: خ....خب.....خب پس از کجا؟

قیافم اینجوری  شده بود

بابا و مامان هم اینجوری

که یهو قیافه بابا به تغییر کردو گفت: داشتم سر به سرت میذاشتم

از تبدیل در اومدم وبعد کمی صحبت کردن یهو پلگ اومد بیرون و 

گفت: هه هه هه هه ..خوش میگذره میگین میخندین .. اونوقت من با شکم گرسنه اینجا وایستادم کممبرمو رد کن بیاد

بابا گفت : هه 😏 این بیتربیت کوامیته؟ نورو بدون اجازه من راهم نمیره

اومدم یه چیزی بگم که پلگ گفت: دست خودش بود میرفت تو زندانیش کردی و بهش اجازه نمی دی

مامان گفت: آره گابریل؟

بابا هم یه لبخند گشاد زد و گفت : نه ....اونطوری نیست آهان... راستی آدرین مارو ببر پیش نگهبان میراکلس ها میخوایم جواهراتمونو پس بدیم

بعد کلی صحبت باباو مامان نورو و دوسو رو (کوامی طاووس) با پلگ تنها گذاشتن 

خیلییییییییییییییییییییی گوگولی بودن(کوامیا رو میگه) همینطور دست همو گرفته بودن و میچرخیدن و

شعر میخوندن

�فردا صبح در مدرسه�

خانم بوستیه : خب بچه ها همگی گوش کنید....قراره فردا به یه اردو یک هفته ای بریم این رضایت نامه ها رو پر کنین و فردا بیارین

رفتم خونه و بابا رضضایت داد منم رفتم بالا و وسایل رو جمع کردم

از زبان مرینت

خیلی هیجان داشتم وسایلم رو جمع کردم و رفتم خوابیدم

� در اتوبوس از زبان راوی خوشملتون�

خب اول بگم میخوام بهتون بگم اینا چجوری نشستن

این مرینت👧🏻  و  آلیا👩🏽 و  آدرین👦🏼. و نینو👦🏾

اینجوری نشستن👈👈. 

 

تمام 

بقیش واسه پارت بعد

نظر بدهید بای😍