پارت 16 سفر به میراکلس

Nevada:) Nevada:) Nevada:) · 1399/10/03 06:15 · خواندن 4 دقیقه

پوستر درستیدم 😆

خب برو ادامه که حساسه😮

از زبان مرینت  

که دیدیم یه آمبولانس اومده و بچه ها دورش جمع شدن

منو آدرین سریع دیوییم رفتیم همینطور بچه ها رو کنار می زدیم نینو وایستاده بود جلو و مثل ابر بهاری گریه می کرد من و آدرین تا اونو دیدیم رومونو برگردوندیم سمت تخت اون ....اون آلیا بود صدای دکتر رو می شنیدم که میگفت: بدویید ببریدش وضعیت خیلی وخیمه!

خشکم زد! زانوهام یاریم نمیکردن که وایستم روی زمین افتادم با کمک  رز بلند شدم گفتم: من هم میام اون بهترین دوست منه من باید بیام

که آدرین گفت: اگه مرینت میاد پس منم میام( حالا چون فهمید این لیدی باگه الان دوسش داره وگرنه ککش هم نمی گزید🙄)

با آدرین و نینو سوار آمبولانس شدیم

� دربیمارستان�

آلیا رو بردن اتاق عمل

نینو همین طور گریه می کرد البته من هم از اون کم نداشتم...

از زبان آدرین

آلیا رو بردن اتاق عمل از یه طرف نینو گریه می کرد از یه طرف هم مرینت خودمم خیلی ناراحت بودم ولی اگه منم بشینم گریه کنم کی اینا رو آروم کنه؟ 

حالا نینو رو آروم کنم؟ مرینت رو آروم کنم ؟(لیموشو بدم ، هلو شو بدم، کدومو بدم؟)

رفتم پیش ( .....یعنی گریه توی این جمله)مرینت با گریه گفت: ب..برو نینو...رو آ..آروم کن اون الان بیشتر از هرکسی...به دلداری نیاز داره

باشه ای گفتم و رفتم پیش نینو ..وای پسر مرینت راست میگفت اون خیلی حالش خرابه!

یکم نینو رو آروم کردم که دکتر اومد و گفت: ببخشید ما همه ی تلاشمونو کردیم ولی اوضاع خیلی بد بود

خواستم نینوکه دوباره زده بود زیر گریه رو آروم کنم که مرینت شروع کرد به جیغ و داد که چرا و از این جور حرفا( دیوانه) بعد کلی ماجرا برگشتیم به اردو گاه وقتی خبر رو شنیدن خیلی ناراحت شدن و یکم گریه کردن نگاه کردم، مرینت نبود! رفتم سمت چادرشون که دیدم داره آهنگ میخونه و گریه میکنه رفتم تو اصلا نفهمید! فقط چشماشو بسته بود آهنگ خیلی غمگینی رو میخوند ( حتما آهنگو بخونید خیلی قشنگ و احساسیه):

آهنگ:

مثل یه خواب یا مثل یه رؤیا

اومدش تا بشه همه ی دنیام

 

حالا بدون اون دیگه چی موند برام اینجا؟

دیگه بر نمیاد کاری از دستم و دادمش از دست وای

 

اون نمیدید با رفتنش دنیا میشه شطرنجی

میرفت و نمیدونست داغش برام میمونه، رو دلم میمونهههه

 

اون نمیدونست حسمو

هیچ وقت نفهمید ، نمیرفت از این خونه

شاید اگه میدونست، اگه میدونست

 

برا همیشه رفت، واسه همیشه رفت

نشد بهش بگم چقدر دوسش دارم

 

برا همیشه رفت

نموند ببینه من....

هنوز به حس بینمون عادت دارم

🎶🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎶

( باصدای آروم این بخش میخونه)

مثل یه خواب یا مثل یه رؤیا

اومدش تا بشه همه ی دنیام

 

حالا بدون اون دیگه کی موند برام اینجا؟( پس آدرین و بقیه بچه ها چغندر ان؟)

دیگه بر نمیاد کاری از دستم و دادمش از دست وای

( پایان بخش صدای کم)

🎵

اون نمیدید با رفتنش دنیا میشه شطرنجی 

میرفت و نمیدونست دارم میشم دیوونه، دارم میشم دیوونه

حالا دیگه تو  اَبراس کاشکی بدونه بدون اون همیشه قلبم تنها میمونه ، تنها میمونه

 

برا همیشه رفت ، واسه همیشه رفت

نشد بهش بگم چقدر دوسش دارم

 

براهمیشه رفت

نموند ببینه من هنوز به حس بینمون عادت دارم

 

چشماشو باز کرد تا منو دید انگار گودزیلا دیده مثل چی یهو پرید اونور اتاق و داد زد: آلیاااا کمک...

گفتم: مرینت یواش تر منم 

انگار چشاش باز شد گفت: ببخشید... ولی چه طور اومدی تو که آلیا خبر دار نشد ؟ آلیااااا؟ کجایی؟

گفتم: مرینت نمی خوام ناراحتت کنم ولی دیگه آلیایی وجود نداره( آخی یه وقت خسته نشی با این ناراحت نکردنت)

زد زیر گریه و گفت: نهههههه... یادم رفته بود آخه بهترین دوستم وسایل و خاطراتش هست و خودش نیستچرااااااااااااا؟

 

 

پایان نظر بدید هر وقت به 5 تا رسید پارت میدم

بای💗💖💖💖