پارت 2 سفر به میراکلس🤗
برو ادامه.😊😊😊
از زبان ماریا : سرمو آوردم بالا که دیدم دونفر بالاسرم وایستادن خدای من اونا لیدی باگ و کت نوارن این امکان نداره ......
توفکر بودم که لیدی باگ به کت گفت : هیچ وسیله ای همراهش نیست پس آکوما کجاست ؟
کت گفت:شاید مثل رفلکتا (درست نوشتم؟) یه عروسک شبیه انسان باشه و خود شرور و وسیله اش توش باشن!!!
لیدی باگ کمی فکر کرد و گفت: راست میگی حتما همینه. بعد یه نگاه بهم کرد و گفت : دست به کار شو کت نوار!
یعنی چی میخواد چه کارم کنه نکنه.......
که کت گفت :کتاکلیزام ودستشو به طرفم آورد !
سریع گفتم : دست نگه دار!!! من یه شرور نیستم من از یه دنیای دیگه ام.
لیدی باگ گفت: منظورت چیه؟ سنتی مانستری؟
گفتم : نه ببین شما توی یه کارتون زندگی میکنید کارگردان و تهیه کننده ی شما هم جرمی و توماس اند .
لیدی باگ گفت : همون توماسی که یه بار شرور شد؟؟؟؟
گفتم : آره ولی اون نسخه کارنونیش بود!
لیدی گفت : چه طوری ثابت میکنی ؟
دم گوشش گفتم: تو مرینت دوپن چنگی ، اسم کوامیت تیکیه ، دوست صمیمیت آلیاست که دنبال هویت توئه و برای همین همیشه
میترسی لوبری، کافیه یا بازم بگم؟
لیدی باگ به کت گفت: راست میگه بهم ثابت شد! بعد روبه من گفت اسمت چیه؟
علامت لیدی باگ & علامت ماریا+
+اسمم ماریاست
&خونه داری اینجا یا کسی که پیشش بمونی؟
+نه هیچکس انگار حواست نیست از یه دنیای دیگه ام و شما کارتونید 😠
&اها راست میگی پس بیا خونه ما
+باشه
علامت کت #
# ولی من بهم ثابت نشد تو هویت مارو میدونی
&حالا بعدا ثا بت میشه بریم ماریا
+داشتیم میرفتیم که دم گوش کت گفتم : خداحافظ آدرین راستی به پلگ یکم بیشتر پنیر بده! با دهان باز نگام میکرد خخخخخخخ
بعد از کت خدافظی کردمو رفتیم خونه مرینت
خب تمومید😍😍😋
برای بعدی 3 بای 😘😘😘