پارت 28 سفر به میراکلس 🌈💎
برو ادام
از زبان مرینت
😂😂😂
یهو دوسو اومد تو 😓یعنی اومد که نه از در رد شد 😐😐😐😐
بعدم رفت 😑
ولی با گابریل و امیلی و ناتالی و گوریل ( بادیگارد 😓) اومد تو 😑😑😑😶
یهو کلویی و لایلا هم اومدن 🤐🤐🤐🤐تا آدرین قورباغه رو دیدن دود از کلشون بلند شد 😨
رفتن دِ بزن 😂😂😂🤣 بدبخت قورباغه سیاه و کبود شد 😂( حقش بید 😁)
دیگه خیلی داشتن میزدن رفتم جداشون کردم 🙄 پلگ اون بیرون 😪
پلگ : هووووی یکم یواش 😒😒😒
کلو و لایلا : ما آدرینو زدیم تو رو سَنَنه ؟ 😐
پلگ ؛ من تو جیب آدرین هستم محض اطلاع بعضی ها که حالیشون نیس میزنن همینطور 😛😏
آدرین : پلگ بسه تا دوباره نزدنمون 😑😑😑😑😑
کلویی : هوووییی مسخره میکنی ؟؟ توی قورباغه چطور جرأت میکنی ؟؟؟😠😠😠😠😠
لایلا : والا از هاک ماث بیشتر رو داره 😹
کلویی آره 😂😂😂😂
گابریل : اِهِم 😒
کلویی و لایلا : 🤔🤔😮😮🤐🤐🤐
آدرین : بابا نمیخوای بزتیشون ؟ .😀😀😀😀😀😀
گابریل: شما با من بیا خودت تربیت لازمی 😎😎😎😎😎
از زبان آدرین
وااایییی سیاه و کبود شدم 😫😫خدا ماری رو ( مرینت 😒) خب حالا همون مرینت رو خیر بده که اونا رو جدا کرد 😍😍😍😍( 😐😐😐😐)
از اونور هم یه کتک از گابی جون شما خوردم 😒( دلت هم بخواد 😐)
پلگ هم که اهمیت نمیده 😐 به بهانه مسدومیت 7 تا پنیر تا حالا خورده 😓😓😓😓😓
تمام 😓😓😓,
میدونم خیلییییی کم بود ولی امروز میخوام عشق پیچیده و هم بزارم 😐
ببخشید برا بعدی8 تا
راستی میخوام از این به بعد جناییش کنم 😐😈موافقین دیه؟😃😁
بای 😍😍😍😍😍