پارت 14 سفر به میراکلس
😍😍😍سلوم 😍😍😍
🤗برو ادامه 🤗
از زبان آدرین
هدز فری رو در آوردم آخیش رسیدیم
همه اومدن پایین وای عجب جای قشنگی خانم بوستیه قبلا بهمون گفته بود اینجا رو مثل جنگل درست کردن
که برای اردوئه ولی در عین حال امکانات هم داره
اونجا یه محوطه گرد بود که همینطور چادر چادر بود چادرا اندازه 10 نفر جا داشت حتی تخت هم داشت مثل یه اتاق حموم و دست شویی هم داشت و همینطور کمد! هر چادر برای دو نفر بود
دوتا چادر کنار هم بوجدن نینو گفت: خب آلیا و مرینت، شما برین تو چادر سمت راست ، و من و آدرین هم تو چادر سمت چپ
رفتیم وسایلامو گذاشتم و نینو هم خوابید منم نشستم باگوشیم یکم ور رفتم و عکسهای لیدی باگ رو نگاه میکردم( استغفرالله) باورم نمی شد هویت لیدی رو فهمیدم تمام این مدت اون مرینت بود چطور نفهمیدم(بس که گیراییت ضعیفه)
گوشی رو گذاشتم کنار و رفتم سمت کیفم که باصحنه ای وحشتناک مواجه شدم....
بیا پایین
یکم دیگه(وجی:انگار خیلی دوست داری آزارشون بدی)
رسیدی
پلگ تمام پنیرا رو خورده بود(ضد حالی) بیدارش کردم گفتم میخوای بیای یه چرخی بزنیم این دور و بر؟
گفت: نه میخوام بخوابم تو برو
گفتم : باشه
خواستم برم بیرون که یه صدایی اومد اون صدای مرینت بود!
گفت: س سلام آدرین ببخشید مزاحم شدم اومدم دفتر خاطراتم رو ببرم(مگه غذاست)
زیپ دررو باز کردم و گفتم: سلام مرینت من میخوام برم یه چرخی بزنم تو نمیای؟
گفت: نه یعنی چیزه...من میخوام یه چیزی تو دفترچم بنویسم ممکنه بعدا یادم بره
گفتم: باشه
ورفتمو دفترشو آوردم و بهش دادم
گفت: ممنون
گفتم: خواهش میکنم
و رفتم
از زبان مرینت
دفترمو گرفتم و اومدم آلیا رفته بود بیرون تیکی امروز خیلی نگران به نظر میومد
قضیه رو ازش پرسیدم
(تیکی همه چیز رو میگه )
گفتم: خب اینکه چیزی نیست مهم اینه که کت نفهمیده (من و شما)
گفت : مرینت جان ، آخه تو چقدر خنگی آدرین کت نواره (آفرییییییین که گفتی)
وایییییییییییییییییییییییییییی نه من ......من چطور نفهمیدم
(بعد کلی حرف با تیکی و درک کردن مرینت که آدری کته)
گفتم : خب اگه اون میدونه ومنم میدونم الان میرم بهش میگم که بدونی که من میدونم( ما که نفهمیدیم)
توجه
نظر فراموش نشود
بای