پارت 19 سفر به میراکلس
برو ادامه .😍😍😍
از زبان آدرین
منتظر مرینت بودم که یه صحنه عجیب دیدم😵 اون....اونا..اونا لایلا و کلویی بودن پیش مرینت! که دست همو گرفته بودن و میگفتن و ممیخندیدن😲
از زبان مرینت
واااا....أین آدرین چرا یهو این جوری شد؟
دستمو جلوی صورت آدرین تکون دادم دیدم نه...جواب نمیده یه سیلی محکم بهش زدم( دلم خنک شد اینم تلافی شیز جاست فرند گفتناش😏)
یهو به خودش اومد دم گوشم گفت: مرینت ..تو...تو با این دشمنای خونی چه کار میکنی؟
ماجرا رو براش گفتم اونم یه چند دقیقه ای به لایلا و کلویی اینجوری نگاه می کرد😲 قیافه لایلا و کلویی هم این بود😐
خلاصه بعد کلی داستان همه سوار ماشین بادیگارد گوریل انگوری آدرین شدیم و رفتیم توراه لایلا گفت : مرینت من یه آهنگ جدید دانلود کردم بیاین گوش کنید😜 (طرفدارای سحر جون دستا بالا🖐️)
و هندز فری رو به من و کلویی داد آهنگه این بود( طرفدارای سحر اسم آهنگو میدونین دیگه؟)
❤️مست هواتمو غرق خیالت❤️
💙نبض رگایه من وصل به حالت💙
💛خوابو خیال من دلهره ی توست💛
💚عشق محاله من وسوسه ی توست💚
💖تو که خوب دل میبری.، همه دنیایه منی💗
💜واسه من، تو همون ، نفسی💜
💝توی هر روزو شبم تویی درمون تبم💝
❣️آره واسه دلم تو بسی ❣️
💟تو که خوب دل میبری همه دنیایه منی💟
💛واسه من تو همون نفسی💛
💙توی هر روزو شبم تویی درمون تبم💙
💚آره واسه دلم تو بسی💚
🎶🎶🎶🎵🎵🎵🎵
👄دیوونه میشم از عطر تن تو👄
💦قلبم میگیره هی بهونه ی تو💦
📚پرته حواس من سمت خیالت📚
💫جا مونده قلب من تویه نگاهت💫
💟تو که خوب دل میبری همه دنیایه منی💟
💛واسه من تو همون نفسی💛
💙توی هر روزو شبم تویی درمون تبم💙
💚آره واسه دلم تو بسی💚 ( از این علامت💟سه بار دیگه تکرار شه )
👄تو که خوب دل میبری..👄
گفتم: مرسی لایلا عالی بود😂
گفت: خواهش 😉
کلویی گفت: بچه ها همه امشب بیاین هتل ددی نظرتون چیه؟
همه گفتیم : باشه
آدرین گفت: بزار بگم نینوهم بیاد
گفتم : ولی جای آلیا خالیه😭
لایلا گفت: آره از حق نگذریم دختر فوق العاده ای بود😞
کلویی: راست میگه😭😢
آدرین گفت: ای بابا بسه دیگه ...حالا یه خوش گذرونی روهم میخواین بشینین گریه کنین ؟😒
همه گفتیم: خب...باشه 🙄
رسیدیم هتل کلویی اینا خداییش اتاقش خوشگله ها نینو اومد با آدرین نشستن یه جا مشغول حرف زدن شدن
من و کلویی و لایلا هم نشستیم حرف زدیم که لایلا گفت: ......
اززبان لایلا
داشتیم حرف می زدیم یه چیزی یادم افتاد ! من میدونم هاک ماث کیه ! خب به اینا میگم به لیدی باگ بگن چون شاید لیدی باگ از دستم ناراحت باشه به حرف من گوش نکنه
گفتم: بچه ها من یه چیز بگم به لیدی باگ میگین؟
مرینت و کلویی : آره حتما😜
گفتم: من میدونم هاک ماث کیه
اززبان مرینت
بعد این حرف لایلا سر آدرین مثل جغد چرخید طرف ما ! یهو پاشد منو کشوند برد دور از دید بچه ها
بعد گفت: مرینت تورو خدا نذار بگه هاک ماث بابامه یه جوری حرفشو قطع کن خواهش میکنم😫
گفتم : خیله خب حالا میزاری برم؟؟
گفت : آهان ببخشید آره برو😀
رفتم و به جوری موضوع رو عوض کردم....
بعد مهمانی کلویی از زبان آدرین....
میدونم کم بود ولی ببخشید دیگه نصفش یه بار پاک شد دوباره نوشتم 😩
ولی هر چه بیشتر نظر بدید پارت بعد بیشتره 😜 هر نظر یه خط اضافه میشه به داستان
درضمن ممکنه پارت بعد یکم دیر شه به خاطر مدرسه ولی سعیمو میکنم زود بدم
بای😋😎😍😘