پارت 21 سفر به میراکلس
سلوووممم
ببخشید دیر شد
برو ادامهههه😁
از زبان آدرین
ازپیش کلویی اینا اومدیم مرینت گفت : من میرم یه حیون خونگی دیروز خریدم الان میرم یه دقیقه اونور خیابون تحویلش بگیرم ! تو همینجا وایستا😉
گفتم: باشه
و مرینت رفت .....
از زبان مرینت
واااااای خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی هیجان داشتم رفتم همستر رو گرفتم اومدم برگردم دیدم که یکی صدام کرد:مرینت ....مرینت !
برگشتم.....اون.....نه.....امکان..نداره.....اون.....اون....اون( اه بسه دیگههه/باشه بابا) اون جک بود( اسم وی از داستان هانا جان) جک برادرم بود ! 5سال بود که رفته بود آمریکا سریع پریدم بغلش کردم
گفت : وااای مری تو...تو خیلی عوض شدی!
اززبان آدرین
منتظر مرینت بودم داشت میومد .... وایستا.....این کیه...مرینت....بغلش کرد!!!
پسره یه چیزی گفت خدافظی کرد رفت مرینت که اومد با داد و عصبانیت گفتم:این پسره ی×××× ( آرامشت رو حفظ کن برادر😐) کی بود هااااااا؟؟؟؟
گفت: هی چه خبرته یواش تر �ماجرارو میگه�
گفتم : آها خب از اول میگفتی😐 راستی حیونت کو پس؟
گفت: ایناهاش
اون ...یه....یه همستر بود !!! گفتم: واااااای همیشه دوست داشتم یکی از اینا داشتم😞😞🙁
گفت: خب اگه میخوای امشب پیش تو بمونه!
گفتم: مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی
� بعد اینکه هرکی رفت خونشون�
اززبان مرینت
رفتم خونه جک هم اونجا بود بعد کمی صحبت گفتم: خب جک ! وقت تمیز کاریه برو اتاقتو تمیز کن ! از وقتی رفتی دست نخورده😔
گفت: یعنی تو به خودت زحمت ندادی یه گرد گیری هم بکنی😡
گفتم: به من چه!
درفکر: هه😏آقا رو باش ! آخه من که لیدی باگم هزارتا کار دارم بیام اتاق اینو تمیز کنم آخه؟😒😑
گفتم : انجام نمیدم ولی کمک میکنم( این که همون شد😐)
رفتیم تو اتاق وای چه گرد و خاکی! گفتم: هی میخوای یه آهنگ بزارم ؟( حتما آهنگو بخونیدیه آهنگ شاد ازدنیا دادرسانه😍😍) گفت: آره
آهنگو پلی کردم:
حالم خرابه از بس
دل منو شکوندی از قصد
باشه ولی یادت باشه ، این راهی که داری میری تهش بستس
رفتارات همش زنندس
تو دست از این کارات بردار بس
کن توکه میدونی ، دلم بهت وابستست
خوبه آدم روی اشکالاش یکمی کارکنه
به جای اینکه اونو انکار کنه
ولی تو ، انقد که مغروری ، کاراتوپیشمیبری زوری
دیگه خسته شدم از همه ی حرفات ، کارمون شده همش جنگ و دعوا
🎶🎶🎶🎶🎵🎵🎵🎵🎶🎶🎶🎶🎶🎵🎵🎵🎙️🎶🎶
دیوونه بازیات کلافه ام کرد ، یه روز باهام خوبی یه روز باهام بد
دیگه خستم کردی با اون رفتارهای بچگونه ات
تو همش میخوای حرف حرف تو باشه ، نه دیگه دلم میخواد ازت جداشه
این رابطه دیگه به ته رسیده و آخراشه
خوبه آدم روی بعضی خواسته هاش پا بزاره ، ازشون بگذره کنار بزاره
ولی تو انقد که مغروری ، کاراتو پیش میبری زوری
دیگه خسته شدم از همه ی حرفات، کارمون شده همش جنگ و دعواا
🎶🎶🎶🎶🎶🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎶🎶🎶🎶
بعد تو من یه آدم دیگه شدمو ، تنهایی منوعوض کرد خوب کرده حالمو
نه دیگه نه نمیخوام دیگه یه لحظه برگردم به اون روزا ، روزایی که برام سخت گذشت هزار بار مردمو
( با صدای کم)
به جای اینکه اونو انکار کنه.... ، خوبه آدم روی بعضی خواسته هاش پا بزاره ..ازشونبگذره کنار بزاره
( پایان بخش صدای کم)
ولی تو انقد که مغروری ، کاراتو پیش میبری زوری
دیگه خسته شدم از همه ی حرفات ، کارمون شده همش جنگ و دعوا اا ، صبح تا شب جنگ و دعواا
از بس که تو ، مغروری..
تمام
ببخشید که کم بود دیگه😥
خب ، برابعدی 7 تا نظر
هرچی نظرها بیشتر پارت طولانی تر 😐
بای😘😘